رئیس زشت قبیله
رئیس یکی از قبایل که مردی شجاع، سلحشور و نامدار بود، چهره ای آبله گون با چشمانی برآمده، بینی زخم رسیده و بسیار زشتی داشت. او برای بیعت کردن نزد پیامبر(ص) آمده بود و در ضمن صحبت عرض کرد، «یا رسول الله! اگر بخواهی یکی از دخترانم را به عقد ازدواج شما درآورم.» یکی از همسران حضرت که این سخن را شنید، گفت، «آیا دختران تو از خودت زیباترند؟» وی پاسخ داد، «از این لحاظ خودم وضع بهتری دارم.» حضرت از این سئوال و جواب تبسم فرمودند و گفتند، «سعادت آدمی صرفاً به زیبایی بستگی ندارد و من برای سعادت ایشان دعا می کنم.»